سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مکر؛هدف از آفرینش و خلقت انسانها اینست که کدام مان نیکو عمل می ک

به نام خداوند بخشنده مهربان

دوستان عزیز وبا احساس و آگاه به همه چیز

هر کار درست و اندیشه شایسته به چهره انسان زیبایی می بخشد.

    بگذارید از واقعیت و حقیقتی که به وقوع پیوست را نقل نمایم .

و اما کلام خدا .....

ای انسان تو بنده منی ومن خلق کننده همه موجودات روی زمین هستم در مبارزه و رسیدن به پیروزی با نقشه ها و مکرها سعی و تلاش را برای رسیدن به ان بکار خواهد برد ولی بر خلاف ان استعداد و توان به معنی واقعی کلمه از واژه مکر استفاده نموده تا همه چیز را از ان خود کند اما در این میدان در برابر گرد باد ها خداوند می فرماید تو مکربنما  و من هم مکر خواهم کرد ببین و بیندیش که مکر من چگونه و به چه صورت خواهد بود من از راهی وارد عمل خواهم شد که به فکر تو نخواهد رسید .مکر من اینست کسی که گناه می کند به حقوق هم نوع و همخون خوداحترام نمی گذارد از ناحیه عقل بر وی نفوذ می کنم و عقل وی را گرد می کنم "گرد کردن عقل بمعنی واقعی کلمه بی عقل کردن عقل وی است " با گرد کردن عقل او بی عقل خواهد شد با بی عقل شدن فسق خود را آشکار می کند و تمام گناهانی که مرتکب شده است و نا حقی ها و ظلم و ستمی که به هم نوع خودش کرده است همه آن اعمال زشت را بین مردم هویدا خواهد نمود وهمه این زمین خوردن ها و بدبختی های وی همان است که از ناحیه عقل ضربه ای خورده است واین همان گرد شدن عقل است و نتیجتا بی عقل شدن عقل وی است . .و اما داستان واقعی و حقیقی که در اداره ما به وقوع پیوست به شرحی است که دارم عرض می کنم در اداره ما هر سال یکبار چند تا وام خودرو و تعداد زیادی هم وام با مبالغ متعدد را بین همکاران قرعه کشی می کنند و به شما بگویم که اسمش وام قرعه است در اصل به هر کسی که دلشان بخواهد می دهند در همین گیر ودار ها فردی زبل وبه حساب خودش ازحالت هایی برخوردار است که دور از انسانی است که تمام فرشته ها به پایش افتاده اند و او را سجده نموده و به همین خاطر نام اشرف مخلوقات به خود شکل گرفته است و این واقعا بی شرمی است بی شرمی که حد و حساب ندارد اقایان که لباس انسان های مؤمن را بر تن نموده اندوجانماز آب می کشند  ولی خدا را گواه می گیرم که بویی از شرف و انسان بودن و وجدان خدایی را نداشته و بسیار بسیار نامرد روزگارند اقایان وام ها را بین خودشان تقسیم نموده که یکی از این وام خودرو ها را به پسر عمه حراست است داده ودیگر وام های باقی را به افرادی که  باند بازی است داده اند ودیگر افراد کارمند که در بیچارگی و قرض و قسط و مریضی بسر می برند و همین طور هم با نوشتن نامه به رئیس اداره که خود را ... محافظ دین خدا و ...می دانند ابراز همدردی نموده وخلاصه مطلب این که با نوشتن نامه از رئیس اداره خواسته اند که اگر چنانچه امکان دارد با توجه به سوابق خود مارا برای وام در نظر بگیرید بعداز همه این ابراز درد و رنج ها که برای من شخصا اتفاق افتاده و همچنین موضوع کلاهبرداری 8میلیون تومان از اینجانب توسط فردی سنگدلی که ان شخص ، پاسدار باز نشسته بود ودر رابطه با خرید منزل "معاوضه منزل با منزل وی که مبلغی برایم بماند تا بتوانم پولی که به مردم بدهکار هستم را پرداخت نمایم وسپس مشخص شد که منزل از وی نبوده است و از طرفی شخص کلاهبردار خود را قاضی دادگستری مشهد خطاب نمود وهمین طور هم مدارک جعلی که درست نموده بود وی را نشان دهد بر قاضی و کارمند دادگستری مشهد با این شکل در دام فرد بازنشسته سپاه افتادم"خواهرم 8میلیون تومان برادرم یک میلیون تومان و خودم 8میلیون تومان "   و سپس وی خود را ناپدید نمود وبعداز یکسال وی را شناسایی و تحویل دادگستری دادیم با محاکمه وی قاضی گفت غلط کردید که پول تان را دادید بله دوستان این از قاضی دادگستری جمهوری اسلامی که در روز روشن وی را یعنی کلاهبردار را بالا برد تا از زندان که خارج شد باز هم به کارهای نجس و زشت خودش ادامه دهد و این هم از وضعیت زندگی من که برایم به وقوع افتاد .همه این جرایانات را برای مدیر اداره مان نوشته و به وی گفتم اقای رئیس برای رفع مشکل زندگیم وام خود رو را به من بدهید و از طرفی در حق کسی ستم نخواهد شد چون سابقه خدمتی من زیاد است و همچنین از اداره چیزی نگرفته و در واقع دیگر همکاران تسهیلات زندگی را گرفته اند ولی من نگرفته ام اما بی انصافان روزگار و سنگدلان این جانماز آب کشان همه مطالب وتعریف ها و نامه نوشتن ها به اندازه پشه ای در نظر شان ارزش نداشته و همچنین در مورد همکاران دیگر هم همینطور –علی ایحال حراست –مدیر اداره و مسؤل امور اداری و.. که گروهی بودند که با خودشان فامیل بوده اند مثل پسر عمه –خواهر زاده و ... با هدفمندی از پیش تعین شده به محض رسیدن پیک از معاونت پشتیبانی بابت چند فقره وام خودرو و تعداد زیاد وام های دیگر و... همه کارها و تعیین افراد کارهای مربوط به ان شده بود  وبه جهت این که کسی متوجه قضیه نشود یک روز که مسؤل کارگزینی نبوده است اسم افراد را تایپ نموده بودند برای ارسال به بانک برای دریافت وام ها کارها انجام شده بود به گفته مسؤل کارگزینی این عملیات خیانت به کارمندان از قبل طی نقشه از پیش تعیین شده معمول شده بود بله خوانندگان این نوشته ها که با قطرات اشک که مرکب "جوهر " ان بوده است و قلم ان توسط انگشتانی به هم بافته شده بود همه این ها بر اساس واقعیت است بر اساس تحقیقات اصولی و حساب شده انجام و به رشته تحریر در امده است عملیات انجام می شود توسط خائنین جانماز ابکش نموده و ریاکار و منافق همانطوری که عرض نمودم بوسیله یگ گروه فامیل پسر عمه وخواهر زاده و... واما چگونه و به چه صورت نامه معرفی یکی از افراد که توسط شبکه به بانک شده بود ان اطلاعات به روئیت ما رسید چیزی که انها نمی خواستند کسی متوجه این موضوع شوند واز انجا که خداوند فرمود بنده من هر اندازه که خود را زرنگ و مکار تلقی کند ولی نمی تواند ان مکر به مکر من برسد زیرا من ابتدا از ناحیه عقل وی را بی عقل نموده یعنی عقل وی را" گرد" می کنم  و سپس مو جب لو دادن خودشان می شود وفاش شدن این راز که پر از نجاست و گنداب بود اشکار گردید به این صورت که نقل می کنم .ارباب رجوعی به ما مراجعه نمود برای انجام شدن کارش واو را برای انجام یک سری کار به دبیر خانه مر کز معرفی نموده وسپس ارباب رجوع رفت وروز دیگربرگشت  وپاکت نامه را اورد و به ما داد به محض باز کردن درب پاکت نامه ای را دیدیم که بطور اتفاقی از دبیر خانه که می بایست به صورت محرمانه به بانک ارسال می گردید به دست ارباب رجوع ما می رسیده است واسم این باید معجزه نامید  وبه این نحو و این شکل رازی که نمی خواستن بین افراد بین همکاران فاش شود به قوه خدا و حرکت و نیروی مطلق خدا اشکار گردید –مارا باش که همیشه به حراست و مسؤل امور اداری تماس می گرفتیم با این مطلب که کی باید وضعیت وام ها مشخص و به بانک ارسال گردد, بر این اساس که افراد تعیین شده این وام ها کی مشخص خواهد شد؟ با روئیت نامه گوشی را برداشتم و به مسؤل امور اداری ... تماس گرفتم و ایشان که نامه اش دست ارباب رجوع  بود و هم اکنون در نزد من است گفتم اقای ... وضعیت وام ها مشخص می شود ایشان با پرویی و به دروغ گفت من اصلا خبر ندارم و در جریان نیستم ودر جواب گفتم اخه می شود که شما بی خبر باشید وخلاصه مطلب که راز خائنین آشکار شد اما زورمان به مدیر اداره نرسید واو را به خدا واگذار کردیم که او را به سزای اعماشان برساند .

 

والسلام علیکم ---خدانگهدار.